کنترل خشم و عصبانیت در زندگی زناشویی یک مهارت سایت همسریابی مهم است که میتواند به تقویت روابط زناشویی کمک کند. این احساسات طبیعی هستند، اما نحوه مدیریت آنها در ارتباط با همسرتان اهمیت دارد. در ادامه تعدادی از راهکارها برای کنترل خشم و عصبانیت در زندگی زناشویی آورده شده است:
1. تشخیص علل خشم: قبل از اینکه خشم و عصبانیت خود را بیان کنید،ازدواج موقت تلاش کنید تا علل دقیق این احساسات را شناسایی کنید. ممکن است خشم شما به دلیل مشکلات دیگری در زندگی یا تعدادی عامل دیگر به وجود آمده باشد.
2. تاخیر در واکنش: وقتی که احساس خشم میکنید، تلاش کنید تا چند لحظه تاخیر کنید قبل از اینکه واکنش نشان دهید. این مدت زمان به شما فرصت میدهد تا هیجانات خود را کنترل کنید ازدواج دائم و با فکر کردن به تنهایی به تصمیمات بهتری برسید.
3. مدیریت تنفس: تکنیکهای تنفس عمیق میتوانند به شما کمک کنند تا در مواجهه با خشم و عصبانیت آرامش بیابید. تمرین تنفس عمیق و متمرکز میتواند به شما کمک کند تا هیجانات خود را کنترل کنید.
4. استفاده از "من" به جای "تو": وقتی میخواهید احتراماً نگرانیها و نیازهای خود را بیان کنید، از کلماتی مثل "من حس میکنم..." و "من نیاز دارم..." استفاده کنید به جای اینکه از کلماتی مثل "تو همیشه..." و "تو هرگز..." بهرهبرید که ممکن است تنش ایجاد کنند.
5. گفتگوی سازنده: به جای اینکه به شدت انتقاد کنید و بیان کنید که همسرتان چه چیزهایی انجام نمیدهد، به گفتگوی سازنده متمرکز شوید. سعی کنید با همسرتان به تفاهم برسید و به دنبال راهحلهای مشترک برای مسائل و اختلافات باشید.
6. مراجعه به مشاور: اگر خشم و عصبانیت به حدی برای شما مشکلآفرین شده که نمیتوانید به تنهایی مدیریت کنید، مراجعه به مشاور زناشویی میتواند مفید باشد. مشاورهگر میتواند به شما مهارتهای مدیریت هیجانی را آموزش دهد و به شما کمک کند تا با خشم و عصبانیت بهتر برخورد کنید.
7. تمرین مداوم: مدیریت خشم و عصبانیت مهارتی است که نیاز به تمرین دارد. سعی کنید به صورت مداوم به این مهارت کار کنید و آن را بهبود دهید.
8. احترام به حریم شخصی: احترام به حریم شخصی همسرتان نیز میتواند به کنترل خشم و عصبانیت کمک کند. وقتی که احترام به حریم شخصی او را نقض نمیکنید، احتمال بروز خشم و تنش کمتر میشود.
9. یادگیری از تجربیات: به جای اینکه به اشتباهات گذشته گیر کنید، سعی کنید از تجربیات خود و همسرتان یاد بگیرید. این یادگیری میتواند به شما کمک کند که در آینده بهتر و با هوشتر عمل کنید.
10. مشارکت در فعالیتهای آرامش بخش: فعالیتهایی مثل مدیتیشن، یوگا، یا ورزش میتوانند به شما کمک کنند تا از تنشها و عصبانیت خود رها شوید. این فعالیتها میتوانند به شما آرامش و تعادل بیشتری بدهند.
11. توجه به سلامت جسمی: اهمیت سلامت جسمی در کنترل عصبانیت نباید دستخورده شود. خواب کافی، تغذیه مناسب، و ورزش میتوانند به شما کمک کنند تا با تنشها بهتر برخورد کنید.
12. استفاده از تکنیکهای تحولی: تکنیکهایی مثل تحلیل مثبت، تفکر مثبت، و تغییر نگرش میتوانند به شما کمک کنند تا به شکل مثبتتری به موقعیتها و اتفاقات نگاه کنید و کنترل بیشتری بر عواطف خود داشته باشید.
13. مشارکت در فعالیتهای مورد علاقه: به فعالیتهایی که لذت میبرید و انرژی میدهند توجه کنید. این فعالیتها میتوانند به شما کمک کنند تا خشم و عصبانیت خود را کاهش دهید و روحیه خود را بهبود ببخشید.
14. مراقبت از رابطه: به رابطه زناشوییتان اهمیت دهید و به ارتقائ آن تلاش کنید. این شامل ارتقاء ارتباط عاطفی، گفتگوهای سازنده، و ایجاد لحظات خوشایند با همسرتان میشود.
15. شناخت علائم اختلالات عصبی: در صورتی که خشم و عصبانیت به حدی شدید شده و زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار میدهد، ممکن است نیاز به مشاوره حرفهای داشته باشید. افرادی متخصص میتوانند به شما در مدیریت اختلالات عصبی کمک کنند.
کنترل خشم و عصبانیت نیازمند تمرین و تلاش مداوم است. با اعمال این راهکارها و پیگیری از اهداف کنترل هیجانی، میتوانید به تقویت روابط زناشوییتان و داشتن زندگی آرام و خوشبختتری برسید.
کنترل خشم و عصبانیت در زندگی زناشویی نیازمند تلاش و تمرین است. با اعمال این راهکارها و به کمک یادگیری مهارتهای مدیریت هیجانی، میتوانید به تقویت رابطه زناشوییتان و کاهش تنشها در زندگی خود بپردازید.
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 71
برچسب ها : سایت همسریابی,همسریابی,همسریابی یارسلام,ازدواج دائم,ازدواج موقت,
ﺑﻪﻣﺤﺾ اﯾﻨﮑﻪ ﻣﻨﺸﺄ ﭘﺪري ﻣﻌﻠﻮم ﻣﯽ ﺷﻮد ﻋﻨﺼﺮ دﯾﮕﺮي در اﺣﺴﺎﺳﺎت ﭘﺪري وارد ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ
ﺗﻘﺮﯾﺒﺎًدر ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪن ﺟﻮاﻣﻌﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ » ﭘﺪرﺳﺎﻻري «ﻣﻮﺳﻮﻣﻨﺪ .ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ
ﭘﺪريدرﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﻮدك ﻫﻤﭽﻨﺎن ﮐﻪ ﮐﺘﺎب ﻣﻘﺪس ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ » ذرﯾﮥ«اوﺳﺖ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺶ ﻧﺴﺒﺖ
ﺑﻪاو ﺑﺎ دو ﻋﺎﻣﻞ دﯾﮕﺮ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻗﺪرت و ﻏﻠﺒﮥ ﺑﺮ ﻣﺮگ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﺮدد زﯾ ﺮااﻋﻤﺎل ا وﻻد
آدﻣﯽﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮي اﻋﻤﺎل ﺧﻮد او و زﻧﺪﮔﯿﺸﺎن اداﻣﮥ ﺣﯿﺎت اوﺳﺖ .ﺑﺎ اﯾﻦ اﺣﺴﺎس داﻣﻨﮥ آرزوﻫﺎ ﺑﻪ
ﮔﻮرﻣﻨﺘﻬﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد و ﻣﯽ ﺗﻮان آﻧﺮا در وﺟﻮد زﻧﺪﮔﯽ ﻓﺮزﻧﺪان و اوﻻد ﻫﻤﯿﺸﻪ و داﺋﻤﺎً اداﻣﻪ داد .
ﺑﻌﻨﻮانﻧﻤﻮﻧﻪ ،ﺧﺸﻨﻮدي اﺑﺮاﻫﯿﻢ را ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ وي ﺧﺒﺮ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ ذرﯾﻪ اش ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﮐﻨﻌﺎن
راﺗﺼﺎﺣﺐ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد در ﻧﻈﺮ آورﯾﺪ .
درﺟﺎﻣﻌﮥ» ﻣﺎدرﺗﺒﺎري«اﻓﺰون ﻃﻠﺒﯽ ﻫﺎي ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﺑﻪ زﻧﺎن ﻣﺤﺪود ﻣﯽ ﮔﺸﺖ، اﻣﺎ ﭼﻮن زﻧﺎن ﻃﺒﻌﺎً
ﺟﻨﮕﺠﻮﻧﯿﺴﺘﻨﺪ از اﯾﻨﺮو اﻓﺰون ﻃﻠﺒﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻤﺮاﺗﺐ ﮐﻤﺘﺮ از ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ
رﯾﺎﺳﺖﺧﺎﻧﻮاده را ﻣﺮد ﺑﺮ ﻋﻬﺪه دارد .ﺑﻨﺎﺑ ﺮاﯾﻦﻣﯽ ﺗﻮان ﺗﺼﻮر ﮐﺮد ﮐﻪ ﮐﺸﻒ ﻧﺴﺒﺖ » ﭘﺪري«ﺟﻮاﻣﻊ
ﺑﺸﺮيرا در رﻗﺎﺑﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮي وارد ﮐﺮده و آﻧﺮا ﻓﻌﺎل ﺗﺮ و ﭘﺮ ﺟﻨﺐ و ﺟﻮش ﺗﺮ از ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺎدر ﺳﺎﻻري
ﻧﻤﻮدهاﺳﺖ .ﻗﻄﻊ ﻧﻈﺮ از اﯾﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮐﻪ ازدواج دائم ﺗﺎ ﺣﺪي ﺟﻨﺒﮥ ﻓﺮض و ﮔﻤﺎن دارد، ﻋﻠﺖ و ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺎزه اي در
اﻫﻤﯿﺖﻋﻔﺖ و ﺗﻘﻮي زن ﺑﺮوز ﮐﺮد .ﻋﻨﺼﺮ ﻏﺮﯾﺰي ﺣﺴﺎدت آﻧﻘﺪر ﮐﻪ ﻣﺮدم ﺟﻮاﻣﻊ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﯽ
ﭘﻨﺪارﻧﺪﻗﻮي ﻧﯿﺴﺖ .ﻋﻠﺖ ﻗﻮت و ﻗﺪرت ﻓﻮق اﻟﻌﺎدة ﺣﺴﺪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﭘﺪر ﺳﺎﻻري ﺗﺮس از اﯾﻦ اﺳﺖ
ﮐﻪا وﻻدﻗﻠﺐ از آب درآﯾﻨﺪ .ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﻣﺮد ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﺸﻮﻗﮥ ﺧﻮد ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ و وي را
ازدل وﺟﺎن دوﺳﺖ ﺑﺪارد ﺑﺎز وﻗﺘﯽ ﭘﺎي ﻋﺸﻘﺒﺎزي ﻣ ﺮديﺑﺎ زﻧﺶ ﺑﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﯽ آﯾﺪ ﺣﺴﺎدﺗﺶ
ﺑﻤﺮاﺗﺐﺑﯿﺶ از آن ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮔﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺎي ﻋﺸﻘﺒﺎزي ﺑﺎ ﻣﻌﺸﻮﻗ ﻪا شدر ﻣﯿﺎن ﺑﺎﺷﺪ .ﺑﭽﮥ
ﺣﻼلزاده ﯾﺎ ﻣﺸﺮوع اداﻣﮥ » ﺧﻮد«اﺳﺖ و ﻣﺤﺒﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺪر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ او دارد از ﺧﻮد ﺧﻮاﻫﯽ او
ﺳﺮﭼﺸﻤﻪﻣﯽ ﮔﯿﺮد .از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻃﻔﻞ ﺣﺮام زاده ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺪر ﺻﻮر يﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه از ﺑﭽﻪ اي
ﺗﻮﺟﻪﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ ﺑﺎ او ﻧﺪارد .از اﯾﻦ رو ﮐﺸﻒ ﻧﺴﺒﺖ ﭘﺪري ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ
ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮداريزن ﮔﺮدﯾﺪ و اﯾﻦ اﻃﺎﻋﺖ ﺗﻨﻬﺎ وﺳﯿﻠﻪ اي ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺪد آن ﻣﯽ ﺷﺪ ﻋﻔﺎف وﺗﻘﻮي زن را
ﺣﻔﻆو ﺣﺮاﺳﺖ ﮐﺮد .اﯾﻦ اﻧﻘﯿﺎد در ﺑﺪو اﻣﺮ ﻣﺎدي و ﺳﭙﺲ ﻣﻌﻨﻮي ﺑﻮد و در دوران وﯾﮑﺘﻮرﯾﺎ ﺑﻪ
ﻣﻨﺘﻬﺎيﺧﻮد رﺳﯿﺪ .ﺑﻌﻠﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮداري و اﻃﺎﻋﺖ ،ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً در ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺘﻤﺪن ﻫﻤﺴﺮي و
ﻣﺼﺎﺣﺒﺖواﻗﻌﯽ و دوﺳﺘﯽ ﺑﯿﻦ زن وﺷﻮﻫﺮ ﻫﺮﮔﺰ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ و رواﺑﻂ اﯾﻦ دو از ﯾﮏ ﺳﻮ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ
ﻣﺮاﻋﺎتو از ﺳﻮي دﯾﮕﺮ ﻣﺘﮑﯽ ﺑﺮ اﻃﺎﻋﺖ و ﺑﺮدﺑﺎري ﺑﻮده اﺳﺖ .ﻣﺮد ﺗﻤﺎﻣﯽ ا ﻓﮑﺎرﻣﻬﻢ وﻣﻘﺎﺻﺪ
ﺟﺪيرا ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده ،زﯾﺮا ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪه ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻗﻮي، زن را ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﻪ او رﻫﻨﻤﻮن
ﮔﺮدد.ﺑﺪﯾﻦ ﺟﻬﺖ در ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺘﻤﺪن زﻧﺎن را از ﺷﺮﮐﺖ در اﻣﻮر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎز داﺷﺘﻪ و آﻧﺎن را
ﺑﻄﻮرﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺧﺮف و ﮐﻮدن و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺼﻮرت ﻣﺮدﻣﯽ ﻏﯿﺮ ﺟﺎﻟﺐ درآورده اﻧﺪ .آد ماز ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎي
اﻓﻼﻃﻮنﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽ رﺳﺪ ﮐﻪ او و ﯾﺎراﻧﺶ ﻣﺮد را ﺑﺼﻮرت ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺪف ﺷﺎﯾﺴﺘﮥ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ
ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﻪاﻧﺪ .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺗﻌﺠﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ وﻗﺘﯽ آدم ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﮐﻪ درِ ﺗﻤﺎم ﻣﺴﺄﺋﻞ ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﮥ اﯾﺸﺎن ﺑﻪ
رويزﻧﺎن آﺑﺮوﻣﻨﺪ آﺗﻦ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ .اﯾﻦ وﺿﻊ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ اواﺧﺮ در ﭼﯿﻦ ﺣﮑﻤﻔﺮﻣﺎ ﺑﻮد، در اﯾﺮان ﻋﺼﺮ
روﻧﻖو اﻋﺘﻼي ﺷﻌﺮ و در ﺑﺴﯿﺎري از اﻋﺼﺎر و ﻣﻤﺎﻟﮏ دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ وﺿﻊ ﺑﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻮال ﺑﻮد .ﺧﻮاﻫﺶ و
ﻣﯿﻞﺑﻪ ﺣﺼﻮل اﻃﻤﯿﻨﺎن از ﺣﻼل زادﮔﯽ ﻓﺮزﻧﺪان ﻋﺸﻖ را ﺑﻌﻨﻮان راﺑﻄﮥ ﻣﯿﺎن زن و ﻣﺮد ازﻣﯿﺎن ﺑﺮدوﻧﻪﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ ﺑﻠﮑﻪ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻮﺷﺸﯽ را ﮐﻪ زﻧﺎن ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ در اﻋﺘﻼي ﺗﻤﺪن ﺑﮑ ﺎرﺑﻨﺪﻧﺪ دﭼﺎر
وﻗﻔﻪو رﮐﻮد ﺳﺎﺧﺖ .
ﺳﯿﺴﺘﻢاﻗﺘﺼﺎدي ﻧﯿﺰ ﻃﺒﻌﺎً آﻧﮕﺎه دﮔﺮﮔﻮن ﮔﺸﺖ ﮐﻪ ﻧﺤﻮة ﺗﻠﻘﯽ از ﻋﻔﺎف ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ .در ﺟﺎﻣﻌﮥ
ﻣﺎدرﺳﺎﻻري، ﻣﺮد ﺧﺼﺎل ﺧﻮﯾﺶ را از داﺋﯽ ﺧﻮد ﺑﻪ ارث ﻣﯽ ﺑﺮد، ﺣﺎل آﻧﮑﻪ در ﺟﺎﻣﻌﮥ ﭘﺪرﺳﺎﻻري
راﺑﻄﮥﭘﺴﺮ و ﭘﺪر از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ راﺑﻄﻪ اي در ﺟﺎﻣﻌﮥ ﻣﺎدر ﺳﺎﻻ ريﺑﯿﺸﺘﺮ و ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ اﺳﺖ، زﯾﺮا
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮرﮐﻪ دﯾﺪﯾﻢ در اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ،ﯾﻌﻨﯽ در ﺟﺎﻣﻌﮥ ﻣﺎدر ﺳﺎﻻري، وﻇﺎﯾﻔﯽ ﮐﻪ ﻃﺒﻌﺎً ﺑﻪ ﭘﺪر ﻧﺴﺒﺖ
ﻣﯽدﻫﯿﻢ ﺑﯿﻦ ﭘﺪر و داﺋﯽ ﮐﻮدك ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﻣﺤﺒﺖ و ﻣﻮاﻇﺒﺖ از ﭘﺪر، و ﻗﺪرت و ﺛﺮوت از
داﺋﯽﻧﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد .از اﯾﻨﺮو روﺷﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯿﺐ و ﺑﺎﻓﺖ ﺧﺎﻧﻮادة ﭘﺪر ﺳﺎﻻري از ﺳﺎﯾﺮ ﺧﺎﻧﻮاده
ﻫﺎياوﻟﯿﻪ ﺑﻤﺮاﺗﺐ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ اﺳﺖ .
ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻇﻬﻮر ﻧﻈﺎم ﭘﺪر ﺳﺎﻻري اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮد ﺑﻪ ﺑﮑﺎرت ﻧﻮ ﻋﺮوﺳﺎن ﻋﻼﻗﮥ
ﺑﯿﺸﺘﺮيﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ .در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺎدر ﺳﺎﻻري دﺧﺘﺮان و زﻧﺎن ﺟﻮان ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮدان ﺟﻮان
ﺑﻮاﻟﻬﻮﺳﯽﺧﻮد را ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ آزادي ﺗﻤﺎ مﺟﻮﻻن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﺮدن زﻧﺎن
ﺑﻪاﯾﻨﮑﻪ اﯾﺠﺎد ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﺟﻨﺴﯽ ﺧﺎرج از داﯾﺮة زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﭼﯿﺰ ﺑﺪ و ﮔﻨﺎه آﻣﯿﺰي اﺳﺖ ﮐﺴﺐ
اﻫﻤﯿﺖﮐﺮد دﯾﮕﺮ اداﻣﮥ ﭼﻨﯿﻦ وﺿﻌﯽ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﺒﻮد .
ﭘﺪر،ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ وﺟﻮد ﺧﻮد ﭘﯽ ﺑﺮد ﻫﻤﻪ ﺟﺎ و در ﻫﺮ ﺣﺎل ﮐﻮﺷﯿﺪ و ﻣﻨﺘﻬﺎي ﺳﻌﯽ ﺧ ﻮد
راﺑﮑﺎر ﺑﺮد ﮐﻪ ﺗﺎ ﺳﺮﺣﺪ اﻣﮑﺎن از آن ﺑﻬﺮه ﺑﺮداري ﮐﻨﺪ .ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻤﺪن ﺑﻄﻮر ﻋﻤﺪه ﺳﺎﺑﻘﻪ و ﺗﺼﻮﯾﺮ
زوالﺗﺪرﯾﺠﯽ ﻗﺪرت ﭘﺪر اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻣﺘﻤﺪن ﻣﻘﺎرن ﺑﺎ آﻏﺎز ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﺪون ﺑﻪ اوج
ﺧﻮدﻣﯽ رﺳﺪ .ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻧﯿﺎﮐﺎن ﮐﻪ ازدواج موقت ﺗﺎ اﻣﺮوز ﻧﯿﺰ در ﭼﯿﻦ و ژاﭘﻦ ﺑﻪ ﺣﯿﺎت ﺧﻮﯾﺶ اداﻣﻪ ﻣﯽ دﻫﺪ ﺑﻪ
ﻧﻈﺮﻣﯽ رﺳﺪ از ﺧﺼﺎﯾﺺ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﻠﯿﮥ ﺗﻤﺪﻧﻬﺎ اوﻟﯿﻪ ﺑﺎﺷﺪ .ﭘﺪر ﺻﺎﺣﺐ اﺧﺘﯿﺎر ﻣﻄﻠﻖ ﻓﺮزﻧﺪان
ﺧﻮﯾﺶﺑﻮد و اﯾﻦ اﺧﺘﯿﺎر در ﺑﺴﯿﺎري ﻣﻮارد - ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻮﻧﻪﮐﻪ در روم ﺑﻮد -ﻣﺮگ و زﻧﺪﮔﯽ آﻧﻬﺎ را ﻧﯿﺰ
درﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ .دﺧﺘﺮان در ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ دوران ﺗﻤﺪن، و ﭘﺴﺮان در ﺑﺴﯿﺎري از ﮐﺸﻮرﻫﺎ ﺑﺪون ﻣﻮاﻓﻘﺖ
ﭘﺪرﺣﻖ ازدواج ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ، ﭘﺪر ﺑﻮد ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ ازدواج ﮐﻨﻨﺪ .زن در ﻫﯿﭻ
ﯾﮏاز ﻣﺮاﺣ ﻞﻋﻤﺮ ﺧﻮد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺴﺘﻘﻠﯽ ﻧﺪاﺷﺖ ،زﯾﺮا ﻧﺨﺴﺖ ﺗﺎﺑﻊ ﭘﺪر و ﭘﺲ از آن ﻣﻄﯿﻊ و
ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮدارﺷﻮﻫﺮ ﺑﻮد .در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﯾﮏ ﭘﯿﺮزن ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ در ﻣﺤﯿﻂ ﺧﺎﻧﻮاده ﻗﺪرت ﻣﻄﻠﻘﻪ اﻋﻤﺎل
ﮐﻨﺪ،ﭘﺴﺮان و زﻧﺎﻧﺸﺎن ﻫﻤﻪ ﺑﺎ او در زﯾﺮ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﻋﺮوﺳﺎﻧﺶ ﻫﻤﻪ ﻣﻄﯿﻊ
ﻣﺤﺾوي ﺑﻮدﻧﺪ .ﺗﺎ ﺑﻪ اﻣﺮوز ﻫﻢ در ﭼﯿﻦ ﺗﻌﺪاد زﻧﺎن ﺟﻮاﻧﯽ ﮐﻪ از دﺳﺖ ﻣﺎدر ﺷﻮﻫﺮ اﻗﺪام ﺑﻪ
ﺧﻮدﮐﺸﯽﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ، و آﻧﭽﻪ ﻫﻨﻮز در ﭼﯿﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد ﺑﻘﺎﯾﺎي ﻧﻈﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ
اﯾﻦاواﺧﺮ در ﻧﻮاﺣﯽ ﻣﺘﻤﺪن او رﭘﺎو آﺳﯿﺎ ﺷﺎﯾﻊ ﺑﻮد .وﻗﺘﯽ ﻣﺴﯿﺢ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ را ﺑﺮ
ﭘﺪرو ﻋﺮوس را ﺑﺮ ﻣﺎدرﺷﻮﻫﺮ ﺑﺸﻮراﻧﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮز در ﺷﺮق دور وﺟﻮد دارﻧﺪ
ﻧﻈﺮداﺷﺖ .ﻗﺪرﺗﯽ ﮐﻪ ﭘﺪر در ﺑﺪو اﻣﺮ ﺑﺎ ﺑﺮﺗﺮي ﻧﯿﺮوي ﺧﻮﯾﺶ ﮐﺴﺐ ﮐﺮده ﺑﻮد ﺑﻪ ﻣﺪد و ﻣﺴﺎﻋﺪت
ﻣﺬﻫﺐﺗﺤﮑﯿﻢ ﺷﺪ، ﭼﻪ ﻣﺬﻫﺐ ر اﻣﯽ ﺗﻮان در ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺷﮑﺎل ﺧﻮد ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺤﻮ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮد : » ﻋﻘﯿﺪه
ﺑﻪاﯾﻨﮑﻪ ﺧﺪاﯾﺎن ﭘﺸﺘﯿﺒﺎن ﺣﮑﻮﻣﺘﻨﺪ «ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻧﯿﺎﮐﺎن و ﻧﻈﺎﯾﺮ آن ﺳﺨﺖ راﯾﺞ ﺑﻮد، و اﻓﮑﺎر و
ﻧﻈﺮﯾﺎتﻣﺬﻫﺐ ﻣﺴﯿﺢ ﻧﯿﺰﻫﻤﺎن ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ دﯾﺪﯾﻢ، ﻣﻤﻠﻮ از ﻋﻈﻤﺖ ﻣﻘﺎم ﭘﺪري ﺑﻮد .ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎي
ﺳﻠﻄﻨﺘﯽو اﺷﺮﻓﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺴﺄﻟﮥ ور اﺛﺖدر ﻫﻤﻪ سایت همسریابی یارسلام ﺟﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻗﺪرت ﭘﺪر اﺳﺘﻮار ﺑﻮد .دراﻋﺼﺎراوﻟﯿﻪ، اﻧﮕﯿﺰه ﻫﺎي اﻗﺘﺼﺎدي ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻈﺎﻣﯽ را ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﻧﻤﻮد .ﻧﻈﺮي ﺑﻪ » ﺳﻔﺮ ﺗﮑﻮﯾﻦ «
ﻧﺸﺎنﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺮدﻫﺎ آرزوﻣﻨﺪ ﺑﻮدﻧﺪ ﻓﺮزﻧﺪان ﮐﺜﯿﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و اﮔﺮ داﺷﺘﻨﺪ ﭼﻘﺪر ﺑﻪ
ﺣﺎﻟﺸﺎنﻣﻔﯿﺪ ﺑﻮد .ﺗﮑﺜﯿﺮ اوﻻد ذﮐﻮر ﻫﻤﺎن ﻗ ﺪرﺳﻮدﻣﻨ ﺪﺑﻮد ﮐﻪ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﮔﻠﻪ و رﻣﻪ، و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ
ﺑﻮدﮐﻪ در آن زﻣﺎن ﯾﻬﻮه ﺑﻪ ﻣﺮدان اﻣﺮ ﮐﺮد زاد و وﻟﺪ ﮐﻨﻨﺪ .
اﻣﺎﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ و ﺑﺴﻂ ﺗﻤﺪن، ﺷﺮاﯾﻂ اﻗﺘﺼﺎدي ﺗﻐﯿﯿﺮﮐﺮد، ﺑﻪ ﻗﺴﻤﯽ ﮐﻪ اﺣﮑﺎم ﻣﺬﻫﺒﯽ ﮐﻪ زﻣﺎﻧﯽ
ﻣﺸﻮقو ﻣﺒﻠﻎ ﻧﻔﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮد اﻧﺪك اﻧﺪك ﻗﯿﺎﻓﮥ ﻣﻼﻟﺖ آور ﺑﺨﻮد ﮔﺮﻓﺖ .ﭘﺲ از ا ﯾﻨﮑﻪ» رم«در
ﺟﺎدةﺗﺮﻗﯽ و روﻧﻖ اﻓﺘﺎد اﻏﻨﯿﺎ دﯾﮕﺮ ﻓﺮزﻧﺪان زﯾﺎد ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ، و ﻃﯽ ﻗﺮون ﺑﻌﺪ ﻧﯿﺰ ﮐﻪ ﻋﻈﻤﺖ روم ﺑﻪ
اوجﺧﻮﯾﺶ رﺳﯿﺪ دودﻣﺎن اﺷﺮاف )ﭘﺎﺗﺮﯾﺴﯿﻦﻫﺎ (ﺑﻪرﻏﻢ ﻣﻮاﻋﻆ اﺧﻼﻗﯿﻮن ﮐﻪ در آن روزﮔﺎر ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﻋﺼﺮﻣﺎ وﺟﻮدﺷﺎن ﻣﻨﺸﺎء اﺛﺮ ﻧﺒﻮد ﺑﻪ زوال ﮔﺮاﯾﯿﺪ .ﻃﻼق اﻣﺮي ﻋﺎدي و ﺳﻬﻮ و ﭘﯿﺶ ﭘﺎ اﻓﺘﺎده ﺷﺪ و
زﻧﺎنﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي اﺷﺮاف ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﻧﻈﯿﺮ ﻣﺮدان ﮐﺴﺐ ﮐﺮدﻧﺪ و ﻗﺪرت و ﻧﻔﻮذ ﭘﺪر در ﺧﺎﻧﻮاده
ﺑﯿﺶاز ﭘﯿﺶ ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﻓﺖ .ﺳﯿﺮ اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎن از ﺑﺴﯿﺎري ﺟﻬﺎت ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﻮﻟﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ اﮐﻨﻮن در
ﻋﺼﺮﻣﺎ ﺑﺴﻂ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ، اﻣﺎ اﯾﻦ ﺗﺤﻮل ﻣﻨﺤﺼﺮ و ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻃﺒﻘﺎت ﺑﺎﻻي اﺟﺘ ﻤﺎعﺑﻮد و آﻧﻬﺎﯾﯽ را ﮐﻪ
ﺛﺮوتﭼﻨﺪاﻧﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ از ﺟﺎﻧﺐ اﯾﻦ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﮔﺮدﻧﻨﺪ ﺑﺸﺪت ﻣﻨﻘﻠﺐ ﻣﯽ ﺳﺎﺧﺖ .
ﺗﻤﺪنﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮ ﺧﻼف ﺗﻤﺪن ﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ اﻗﻠﯿﺖ ﻧﺎﭼﯿﺰي از ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺤﺪود ﺷﺪه ﺑﻮد ﻟﻄﻤﮥ
ﻓﺮاواندﯾﺪ، و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ ﺑﻮد ﮐﻪ آن را ﺑﺎ آﻧﮑﻪ دوام ﯾﺎﻓﺖ در وﺿﻊ ﻣﺘﺰﻟﺰﻟﯽ ﻗ ﺮارداد و ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪ
ﺑﻌﺪﻫﺎ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﺮاﻓﺎﺗﯽ ﮐﻪ در ﻃﺒﻘﺎت ﭘﺎﯾﯿﻦ اﺟﺘﻤﺎع ﻗﻮام و روﻧﻖ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺳﺮ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻓﺮود آورد .
ﻣﺴﯿﺤﯿﺖو ﺗﻬﺎﺟﻢ اﻗﻮام وﺣﺸﯽسایت همسریابی، ﺳﯿﺴﺘﻢ اﻓﮑﺎر و اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎي ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ و روﻣﯽ ﻫﺎ را درﻫﻢ ﺷﮑﺴﺖ،
ﺣﺎلآﻧﮑﻪ ﻧﻈﺎم ﭘﺪر ﺳﺎﻻري ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪ و ﺑﺎ آﻧﮑﻪ در ﺑﺪو اﻣﺮ در ﻣﻘﺎ مﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻧﻈﺎم اﺷﺮاﻓﯽ روم
ﺗﺤﮑﯿﻢﯾﺎﻓﺖ، ﺑﺎ آن ﻫﻤﻪ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺑﻮد ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ را ﺑﺎ ﻋﻨﺼﺮ ﺟﺪﯾﺪي ﺳﺎزش دﻫﺪ، اﯾﻦ ﻋﻨﺼﺮ ﺟﺪﯾﺪ
ﻧﻈﺮﻣﺬﻫﺐ ﻣﺴﯿﺢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻣﻮر ﺟﻨﺴﯽ و اﺻﻮل آزادي ﻓﺮد )اﻧﺪﯾﻮﯾﺪو آﻟﯿﺴﻢ (ﺑﻮدﮐﻪ از آﯾﯿﻦ
ﻣﺴﯿﺤﯽ» روحو رﺳﺘﮕﺎري «اﻗﺘﺒﺎس ﺷﺪه ﺑﻮد .
ﺑﺪﯾﻬﯽاﺳﺖ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ از ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺴ ﯿﺤﯽاز ﻟﺤﺎظ ﮐﻤﺎل ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ ﺑﭙﺎي ﺗﻤﺪن ﻫﺎي ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺧﺎور
دورﻧﻤﯽ رﺳﺪ .ﺑﻌﻼو، اﻧﺪﯾﻮﯾﺪ و آﻟﯿﺴﻢ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺑﺘﺪرﯾﺞ ﺑﺮ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ
ﮐﺮدو از ﻃﺮﻓﯽ وﻋﺪة ﺟﺎوداﻧﯽ ﺑﻮدن روح ﻣﯿﺰان ﻋﻼﻗﻪ اي را ﮐﻪ ﻓﺮد ﺑﻪ ﺑﻘﺎي ﻧﺴﻞ داﺷﺖ و اﯾﻦ
ﺧﻮدﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰي ﺑﻮد ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎً ﺑﻪ ﻣﺪد آن ﻣﺴﺄﻟﮥ ﻓﻨ ﺎﻧﺎﭘﺬﯾﺮيرا ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯽ ﻧﻤﻮد ﺳﺨﺖ ﺗﻘﻠﯿﻞ داد .
ﺟﺎﻣﻌﮥﺟﺪﯾﺪ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﭘﺪرﺳﺎﻻري اﺳﺖ و ﮔﺮﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﻨﻮز وﺟﻮد دارد اﻫﻤﯿﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ
ﮐﻤﺘﺮاز آﻧﭽﻪ ﮐﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻗﺪﯾﻢ ﻣﻌﻤﻮل ﺑﻮد ﺑﺮاي ﭘﺪر و ﻧﻔﻮذ او در ﺧﺎﻧﻮاده ﻗﺎﺋﻞ اﺳﺖ .در اﯾﻦ
ﺟﺎﻣﻌﻪ،اﺳﺘﺤﮑﺎم ﺧﺎﻧﻮاده ﺣﺘﯽ ﺑﻤﺮاﺗﺐ ﮐﻤﺘﺮ از ﺳﺎﺑﻖ اﺳﺖ .اﻣﺮوزه اﻣﯿﺪﻫﺎ و آرزوﻫﺎي ﺑﺸﺮ ﺑﺎ اﻣﯿﺪﻫﺎ
وآرزوﻫﺎي رؤﺳﺎي ﺧﺎﻧﻮادﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در » ﺳﻔﺮﺗﮑﻮﯾﻦ «از اﯾﺸﺎن ﻧﺎم ﺑﺮده ﻣﯽ ﺷﻮد ﻓﺮق ﺑﺴﯿﺎر دارد .
اﻣﺮوزهﻣﺮدم ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ از ﻃﺮﯾﻖ اﺷﻐﺎل ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ در دﺳﺘﮕﺎه ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﻪ ﺑﺰرﮔﯽ ﻧﺎﯾﻞ
آﯾﻨﺪﺗﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﮐﺜﺮت اوﻻد، و ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ اﺧﻼﻗﯿﺎت ﻣﺮﺳﻮم و ﺣﮑﻤﺖ اﻟﻬﯽ
ﺗﺄﺛﯿﺮيﮐﻤﺘﺮ از ﺳﺎﺑﻖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ .ﺑﺎ آن ﻫﻤﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻫﻢ در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺟﺰﯾﯽ از اﻟﻬﯿﺎتﻣﺴﯿﺤﯽاﺳﺖ .ﺑﺮاي اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪاﻧﯿﻢ اﯾﻦ وﺿﻊ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﯿﺶ آﻣﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺄﺛﯿﺮي را ﮐﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺑﺮ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﺮد
ازازدواج و ﺧﺎﻧﻮاده داﺷﺘﻪ اﺳﺖ از ﻧﻈ ﺮﮔﺬراﻧﯿﻢ .
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 39
برچسب ها : کانال ازدواج,ازدواج دائم,همسریابی,یارسلام,ازدواج دائم,ازدواج موقت,